ترواژهنامه آزادتُر - به معنای قل دادن چیزی در بعضی از مواقع به معنای دروغ گفتن هم می باشد مثال: طرف داره تُر میده:طرف داره چاخان می کنه
تردهواژهنامه آزادترده بر وزن پرده در اردکان و میبد و احتمالا مناطق دیگری از یزد به معنای موریانه است.
ترواژهنامه آزادتُر - به معنای قل دادن چیزی در بعضی از مواقع به معنای دروغ گفتن هم می باشد مثال: طرف داره تُر میده:طرف داره چاخان می کنه
ترناسکواژهنامه آزادپرنده ای شبیه کنجشک با پاهایی درازتر و بدنی لاغر و کشیده تر از گنجشک. در یزد به افراد لاغر و بلند قد اطلاق میشود
ترچقواژهنامه آزاددختر تر و تازه و تَرگُل و تَرچُق، یعنی دختر نوجوان، زیبا، سرزنده و سرشار از روح زندگی.
تبدیلواژهنامه آزادتَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردا