توغریواژهنامه آزادتُوغرِی،/ترکی/ به معنای مستقیم، راست. این واژه در مناطق مرکزی افغانستان کاربرد دارد. تُوغرِی،/ترکی/ به معنای مستقیم، راست. این واژه در مناطق مرکزی افغانستان کار
توریهواژهنامه آزادتوریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the
تاریخ بلعمیواژهنامه آزادیک کتاب تاریخی که قدیمی ها ان را نوشته اند این کتاب داستان هایی از نوح و طوفان نوح و پسرانش است
پری پیش تاریواژهنامه آزادزمان پیش از نگارش تاریخ، روزگار پیشا تاریخی، پیش از پیشینه تاریخی ، پیش از پیشینه تاریک ، پیشا تاریخ= prehistory
توریهواژهنامه آزادتوریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the
تبریزواژهنامه آزادتبریز یا «توریز»، در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تولرز» (با زبر «ت» و سکون «و»)، و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاری
تیراندرواژهنامه آزادتیراندر (به فتح د) نام کوه و دره ای واقع در روستای توریور از توابع سنندج؛ ازآنجاکه کوه دیگری در جوار این کوه، با نام ایزاندر، با معنای احتمالی ایزدان دره (درۀ خ