16 مدخل
(زردشتی) توشنامَئیتی؛ فرشتۀ مهر و دوستی.
teshni گلو گلو
بازپاش آب پاشیده شده مثلا آب را روی زمین ریختم ترشنگه کرد
تشنه ، واژه کردی
تشنه از حر و سخت و سرکش است
تشنج، ناآرامی، آشفتگی