تورک کردنواژهنامه آزادTork Kardan هاپ هاپ کردن، بانگ سگ، بانگ و آوای سگ زمانی که بیگانه ای را در خانه صاحب خود ببیند. بانگ سگ در هنگام حمله.
شاه تورواژهنامه آزادشاه تور دهی از دهستان روددشت بخش کوهپایه شهرستان اصفهان .که امازاده معروفی بنام امامزاده عبدالعزیز دارد نام روستائی در استان اصفهان
ترواژهنامه آزادتُر - به معنای قل دادن چیزی در بعضی از مواقع به معنای دروغ گفتن هم می باشد مثال: طرف داره تُر میده:طرف داره چاخان می کنه
فاشیسمواژهنامه آزاداین عنوان به معنای خاص نام جنبشی است که در ۱۹۳۲ به رهبری موسولینی رهبر ایتالیا به راه افتاد و به قدرت رسید و کلمه فاشیسم از کلمه ایتالیای فاشیسمو گرفته شده است
پچواژهنامه آزادپِچْ:(pech) در گویش گنابادی یعنی مشکل ، دردسر ، مشکل تراشی ، سخت تر کردن کار || پَچَ:(pacha) در گویش گنابادی یعنی ساق پا
تشرشرواژهنامه آزاد(مصدر عربی، ساخته شده از شرشر فارسی) صدای فرو ریختن آب و مانند آن. در بیت زیر به معنی صدای ادرار کردن به کار رفته است:بر گدا چون خشم می گیرد می زند انسان تشر/ ک
چزنگواژهنامه آزادنوعی نان زود پز بر تنور رو کار که بعد پختن به کره اغشته گردد. خاص نواحی لرستان و بسیار خوشمزه است
همینطوریواژهنامه آزاد[قید] ۱.بی قصد و هدف یا تأمّل.دل بخواه:«این آهنگ/رشته/مؤسّسه رو همینطوری انتخاب کردم»«همینطوری انتخاب رشته کردم»«اومدم همینطوری حرف دلم رو بنویسم»«آدمهایی که در