توتلواژهنامه آزادمتشکل از دو کلمه فارسی وعربی است تو به معنی فارسی یعنی داخل ودرون وتل عربی به معنی بلندی بر بلندای؛ درون بلندی؛ واژۀ ساخته شده از تو (درون) و تل (بلندی). نام ر
بزگ آبادواژهنامه آزادبزگ را برخی بروزن رزق وبرحی بروزن گرگ می گویند . نام روستایی است با حدود صد خانوار جمعیت واقع در بخش گاریزات شهرستان تفت از استان یزد همراه روستاهای گاریز ، بخ
آلالانواژهنامه آزادآل =بخر و آلان =خریدار - که چون بندر بوده و مرکز بازار به آن محل خرید و فروش نامیده اند . ضمنا آل به معنی جن و لون به معنی لانه که معنی تحت اللفظی آن لانه جن مع
پتکانواژهنامه آزادپَتکان:« نام دهی در شهرستان بافت (استان کرمان) و از توابع روستای دهسَرد می باشد. معنای تحت اللفظی آن نامعلوم است اما هم وزن کلمه «جوغان» jowghan که نام دهی دیگر
کچالوواژهنامه آزاد(افغانستان) سیب زمینی. کچالو. [ کَ چا لو ] (فارسی افغانستان) مانند برخی واژگان دیگر، از هند وارد زبان فارسی دری شده؛ پیشوند «کج» یا «کچه» را به «آلو» اضافه کرد
ورمزیارواژهنامه آزاداهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین،