تورهواژهنامه آزادشهر توره به خاطر وجود کاروانسرا بین جاده بین المللی به معنی توی راه- توی ره- توره که نام امروزی همین شهر هم توره میباشد. روباه[toore]
مارکدهواژهنامه آزادیکی از روستاهای زیبای حاشیه رودخانه ی زاینده رود از توابه دهستان گرمدره و بخش هوره و شهرستان سامان استان چهارمحال و بختیاری با جمعیت 1620 نفر (سال 1390) و با ار
پادکاوواژهنامه آزادبا توجه به معنی پاد در لغت نامه دهخدا:ثبات، سامان پادکاو به معنای جستجوگر صلح و آرامش ثبات و سامان است
خارسواژهنامه آزادنام بخشی از دهکدۀ ییلاقی فشکور؛ این بخش به دلیل آب و هوای بسیار خوش و طبیعت بی نظیر آن مورد توجه خوش نشینان قرار گرفت و به شهرکی بزرگ و زیبا تبدیل شد. زمستان ها
دناکواژهنامه آزادفروتنی و کُرنش و افتادگی؛ با توجه به ریشۀ آن (دنن) در فرهنک دهخدا (به معنی خمیده شدن). برنج کوب؛ اسم فامیل برخی افراد که در قدیم، برنج کوب بوده اند، دناک است. ب
امعان نظرواژهنامه آزاداِمعان نَظَر؛ تدقیق، تعمق، توجه، دقت، ژرفنگری، غور. || (لغت نامۀ دهخدا) نگاه با زیرکی و فراست و غوررسی و عاقبت اندیشی. نیکو نگریستن و دوراندیشی و تحقیق و دقت نظ