تهمینهواژهنامه آزادیکی از اسامی شاهنامه فردوسی تهم+ ینه= نیرو سان، کسی که به نیرومندی منسوب است؛ یا نیرومند است. تهم:نیرومند، در واژه ی «تهمتن» نیز هست.به معنی کسی که «تنِ» نیرومن
دو ته کشواژهنامه آزاددُوْ تَهْ کِشْ:(do tah kesh) در گویش گنابادی یعنی داخلش را تمیز کن ، به آن داخل بکش ، به درون بکشان
زند رزمواژهنامه آزادپهلوان تورانی که از طرف تهمینه مامور آشنایی رستم و سهراب بود که ناآگاهانه از طرف رستم کشته می شود.
دو ته کشواژهنامه آزاددُوْ تَهْ کِشْ:(do tah kesh) در گویش گنابادی یعنی داخلش را تمیز کن ، به آن داخل بکش ، به درون بکشان
پند پلیقواژهنامه آزاد(پِندِ پلیق) ته توی چیزی (را در آوردن) (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)