زامبیواژهنامه آزادمرده ی متحرک، موجود بی انگیزه، علی السویه، بی شور، تهی از احساس، آلت دست، عروسک دست دیگری،
خلیواژهنامه آزادخَلیْ (khali) در گویش گنابادی یعنی خالی ، تهی ، پوچ || خُلیْ (kholi) در گویش گنابادی یعنی دیوانگی ، جنون ، بی مغزی