حیض الرجالواژهنامه آزاددروغ گوئی ، تهمت زدن ، هواى نفس وهوس بی جا مولانا فرموده:اى رفیقان زین مقیل و زان مقال - اتقوا ان الهوى حیض الرجال
انگواژهنامه آزاداَنْگ؛ تهمت ، افتراء. || انگ زدن:ادعای واهی کردن بر علیه کسی ، زمینه سازی کردن و دسیسه برای بدنام کردن کسی
تهمینهواژهنامه آزادیکی از اسامی شاهنامه فردوسی تهم+ ینه= نیرو سان، کسی که به نیرومندی منسوب است؛ یا نیرومند است. تهم:نیرومند، در واژه ی «تهمتن» نیز هست.به معنی کسی که «تنِ» نیرومن
آلفونهواژهنامه آزادباجرئت، بهادر، بی باک، پهلوان، تهمتن، جسور، جنگاور، جنگجو، جنگی، دلاور، دلیر، رشید، شیردل، مبارز، نترس، نیو
سالوسواژهنامه آزادواژه ای یونانی که بعد از حملهٔ اسکندر وارد ادبیات ایران شده است. و به چم (معنی) شادان، چرب زبان، خوش گذران، فتان است. و از واژهٔ نهوسلوس و یا نحوسلوس و یا نحوسل