سنوواژهنامه آزاد1- سِنُو؛ شنا، آب تنی. 2- سِنو:دشتی بین دو کوه که دارای چشمه باشد. 3- روستایی در جنوب شهرستان گناباد در استان خراسان رضوی، به منطقه ای که این روستا واقع است نیز
سندروسواژهنامه آزاددر شاهنامه به معنی زرد روی و ترسیده مانند آمده: کمان را به زه کرد زود اشکبوس تنی لرزلرزان و رخ سندروس
از سرواژهنامه آزادبهخاطرِ، بهدلیلِ، برایِ در واقع "حرفاضافهی مرکب" بودنِ "ازسرِ" مقصود من است. به متنهای زیر توجه کنید: ۱) طی یکروز و ظرف یکساعت / نامهای مختصر گذاشت و ر