خورشیدواژهنامه آزاددر پهلوی «خورشیت» بوده است. این واژه از دو پارۀ خور+ شید ساخته شده است. خور نام دیگر آفتاب یا مهر است. «شید» نیز که ویژگی خور است، به معنی رخشان و تابنده است. ل
سیستابواژهنامه آزاد(کرمانی؛ بافق) بافندۀ طناب از الیاف درخت خرما؛ واژۀ مرکب از سیس، به معنی الیاف درخت خرما، و تاب، به معنی بافنده، تابنده، ریسمان باف.
کژتابهواژهنامه آزاد(ک َژتاب ِه) شکل کج و معوج از چیزی؛ کج تابیده شده. تعبیر و تفسیری نادرست و ناراست از مفهومی.
سرمه دوزیواژهنامه آزادسِرمِه دوزی همان دوخت انواع ملیله ی فلزی روی پارچه های نفیس محکم مانند ترمه است که به همین دلیل ترمه دوزی و ملیله دوزی هم گفته می شود. سِرمِه (ملیله ی فلزی) از