ترکستنواژهنامه آزادخرامیدن. در بختیاریِ امروزی و پارسی باستان به معنای خرامیدن یا با ناز آرام راه رفتن است. داریوش بزرگ در سنگ نگاره اش در مصر ، از تندیس خود که با کشتی به سوی ایر
تاکسیدرمیواژهنامه آزادپوست آرایی. فنِ پیراستن، آکندن، دوختن و آراستن پوست جانوران به دست پوست آرایان است تا دستاورده نیادی (طبیعی) و زنده بنماید.
ترکستنواژهنامه آزادخرامیدن. در بختیاریِ امروزی و پارسی باستان به معنای خرامیدن یا با ناز آرام راه رفتن است. داریوش بزرگ در سنگ نگاره اش در مصر ، از تندیس خود که با کشتی به سوی ایر
رزوینیواژهنامه آزادرزبان - نگهبان رز - نگهبان تاکستان - و ریشه کلمه رزوین بمعنای روغن هسته انگور میباشد.
خلّخی نژادواژهنامه آزادمنسوب به خلّخ شهری در ترکستان که در ادبیات فارسی به داشتن مشک خوشبو و زیبارویان معروف بوده است.
طزرکواژهنامه آزادطَزرَک روستایی است در جنوب غربی استان قزوین، در ۵۰ کیلومتری بویین زهرا و ۱۷ کیلومتری تاکستان که آب و هوای آن چهار فصل و کوهپایه ای است. مردم این روستا به ترکی آ
تکدرختواژهنامه آزاد(تاک درخت) نام مکانی است که درمحل تقاطع جاده اصلی بروجرد به اشترینان (پانزده کیلومتری بروجرد ) به سمت روستای بندیزه قراردارد و در سالهای قبل از 1345 هجری شمسی م