تاباواژهنامه آزاددرخشنده.پر نور.چیزی که نور از آن بیرون می آید.مثل خورشید.مانند خورشید.هم خانواده تابان
شب تابواژهنامه آزادچیز یا شیئی که در هنگام شب نور از خود ساطع میگرداند گوهر شب تاب یعنی جواهری که در شب می درخشد کرم شب تاب نوعی کرم است که در شب بدلیل وجود فسفر در بافت بیرونی اش
روگرفتواژهنامه آزادپاسخ مثبت به یک تقاضا را گویند(مثلا تقاضای وجهی و یا کالایی را از شخصی داری و آن شخص در اختیار متقاضی قرار میدهد در این صورت می گویند روگرفت) همچنین وقتی یک لای
مزعمنواژهنامه آزادمزعمن به معنای رویارویی و یا در تقابل قرار گیری، که میتوان آن را مترادف با واژه ای همچون (دچار) دانست
سیستم تولید قابل پیکربندی مجددواژهنامه آزادسیستم های تولید قابل پیکربندی مجدّد (RMS)، سیستم های هوشمند و پیشرفته تولیدی جدیدی هستند که پیکربندی مورد نیاز در ساختارشان را برای تنظیم ظرفیت و عملکرد در تغیی
کارآماواژهنامه آزاداین واژۀ مرکب از دو بخش کار و آما پدید آمده؛ به معنی کسی که کار را آماده می کند. در تقابل با کارفرما.
ژادوبواژهنامه آزادژادوب یک واژه ای در ورزش شطرنج هستش که معنی حدودی آن به معنی مرتب کردن است. یعنی در میانه بازی یک بازیکن میتواند تقاضای مرتب سازی زمینش را داشته باشد برای تمرکز
