4 مدخل
(تِ) قِبَل. مثال. «از تغد فلان کس یا فلان چیز» یعنی از قِبَل فلان کس یا فلان چیز
اُنثَیَین:بیماری تخمدانی (سبب نازایی زنان است).
ص.[فر] لاستیک، قابل ارتجاع، قابل تمدد، مرتجع، کشدار، قابل انعطاف