تاریزواژهنامه آزادبمعنی ثابت گردانیدن . استوار کردن محکم کردن . تاریز نام منطقه ای است در میان راه قشلاق و ییلاق طایفه عنا در میانه کوه عنا از بخش مرکزی شهرستان باشت بابویی مردما
تاریزواژهنامه آزادبمعنی ثابت گردانیدن . استوار کردن محکم کردن . تاریز نام منطقه ای است در میان راه قشلاق و ییلاق طایفه عنا در میانه کوه عنا از بخش مرکزی شهرستان باشت بابویی مردما
ژاماسبواژهنامه آزادژاماسب واژه پارسی از نام جاماسب تازی است و به این شوند (:دلیل) که تازیان وات "ژ" را نداشتند در گفته خود دگرگونی وات آشکار میکردند
راکتواژهنامه آزادواژه "تَرْکِه" که به معنی ابزاری برای تازیانه و شلاق هست، برابرنهاده ای مناسب برای "راکت" است. چنان که بازیکن تنیس هم در هنگام بازی، با استفاده از راکت، دارد تا
equivalent resistorواژهنامه آزادویسۀ هم ارز. (زبانزدِ دانشی). با واژه های تازی، «مقاومتِ معادل» نیز گفته می شود.