ره پویانواژهنامه آزاد(صفت فاعلی مرکب) راه پویان؛ راه پوینده، چابک. || (قید مرکب) شتابان و به تعجیل. (رک دهخدا)
اشتوواژهنامه آزادچگونه، چطور، به چه صورت. به کسر الف، سکون شین و ضم تاء. مثال:اشتو رفتی؟ اشتو شکست؟ ضمنا باقی واژگان مثال به فارسی آمده نه گویش. (بروجنی) اُشتو؛ تند و سریع. (به