تهمینهواژهنامه آزادیکی از اسامی شاهنامه فردوسی تهم+ ینه= نیرو سان، کسی که به نیرومندی منسوب است؛ یا نیرومند است. تهم:نیرومند، در واژه ی «تهمتن» نیز هست.به معنی کسی که «تنِ» نیرومن
ترمینولوژیواژهنامه آزادترمینولوژی نشانه های اختصاری اصطلاحات (ویژه ی دانش بخصوص)، واژگان اصطلاح شناسی، واژگان شناسی
تارینهواژهنامه آزادتارینه (همانند تار)؛ سازی است که از ترکیب سه تار و تنبور تشکیل شده و مانند سه تار با ناخن نواخته می شود.
ترمینولوژیواژهنامه آزادترمینولوژی نشانه های اختصاری اصطلاحات (ویژه ی دانش بخصوص)، واژگان اصطلاح شناسی، واژگان شناسی