تشریف داشتنواژهنامه آزادحضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز
تشریف داشتنواژهنامه آزادحضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز
هونستانواژهنامه آزادهونستان تحریف شده یونستان است .هنوز پیر زنان وپیرمردان قدیمی یونستان می گویند وجه تسمیه آن زندگی طایفه های اسکندریون-تیموریون وقاسمیون یا اسکندری ها یا اسکندریا
ترخیصواژهنامه آزاد(گمرک) مرحله ای از واردات کالا _پس از انجام تشریفات قانونی و پرداخت عوارض_ که جواز خروج کالا از گمرک و ورود آن به کشور صادر می شود. معادل Clearance یا Customs C
قوانین شکلیواژهنامه آزادبه قواعدى مى گویند که ناظر به صورت خارجى اعمال حقوقى و تشریفات اسناد و دادرسى و اثبات دعوى است.
تعمیهواژهنامه آزادتعمیه: نابیناکردن, کورکردن, پوشیده ساختن معنی 1 - ( مصدر ) کور کردن نابینا ساختن . 2 - پوشیدن . 3 - پوشیده گفتن معمی گفتن . 4 - بیان کردن امری بوسیل. قلب و تصحی