تندارواژهنامه آزادچارچوب ودار قالی بافی یا گلیم بافی و... تَندار (Tandar) در گویش ملی مناطق جنوبی فارس و بوشهر به معنی (دار قالی) می باشد، که احتمالا مرکب از تن (تنیدن) + دار (چو
تلندواژهنامه آزاد(تَلَند) بر وزن کمند. لَش، بیحال، بیتحرک، تَلَند= سنگین و بی تحرک، لَش:«خداوندا تو پاکی پاکِمون کن/ تَلَندیم تو خودت چالاکِمون کن. شاپور نامه شوشتری» (به فت
تزنگواژهنامه آزادتزنگ یا تازنگ به معنی شهری با ستونهای سنگی است شهر باستانی تزنگ در کنار کاخ بهرام ساسانی در استان فارس قراردارد
تندارواژهنامه آزادچارچوب ودار قالی بافی یا گلیم بافی و... تَندار (Tandar) در گویش ملی مناطق جنوبی فارس و بوشهر به معنی (دار قالی) می باشد، که احتمالا مرکب از تن (تنیدن) + دار (چو
تلندواژهنامه آزاد(تَلَند) بر وزن کمند. لَش، بیحال، بیتحرک، تَلَند= سنگین و بی تحرک، لَش:«خداوندا تو پاکی پاکِمون کن/ تَلَندیم تو خودت چالاکِمون کن. شاپور نامه شوشتری» (به فت
تزنگواژهنامه آزادتزنگ یا تازنگ به معنی شهری با ستونهای سنگی است شهر باستانی تزنگ در کنار کاخ بهرام ساسانی در استان فارس قراردارد