ترسیدنواژهنامه آزاد(جیرفت) تُرسیدَن (torseedan)؛ با کارد چیزی را خُرد و ریز کردن. مثال: «سبزی را بتُرس».
خرس ترکیدواژهنامه آزاددر تداول مردمان استان قزوین بعد از زمان مدیدی که منتظر بودند شر شخصی و یا کاری تمام شود و این اتفاق می افتد می گویند خرس ترکید و مثلا اقساط منزل تمام شد .
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
سکواژهنامه آزاد[سُک] دنباله کشمش [سُک]. اخلاط بینی. ان دماغ سُکْ:(sok) در گویش گنابادی یعنی پنهان شدن ، قایم شدن ، مخفی شدن ، اختفا کردن ، || کشیک دادن ، گشت زدن همراه با مراق
ترسیدنواژهنامه آزاد(جیرفت) تُرسیدَن (torseedan)؛ با کارد چیزی را خُرد و ریز کردن. مثال: «سبزی را بتُرس».
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
مولواژهنامه آزادمول /mul/ [آدم]دورو، موذی، گاه برای تأکید با «مِلیس» /melis/ می آید. «مولِ مِلیس» کسی را گویند که علیرغم ظاهر آرام و بی آزار خود، بسیار موذی و خطرناک است.
موت ابادواژهنامه آزادموت اباد در ابتدا مو تاب ها بوده است. در گذشته در 2 کیلومتری شمال موت اباد فعلی دهی بنام جعفر اباد وحود داشته که مظهر قناتش در مخل موت اباد فعلی بوده است. چون ک