خرس ترکیدواژهنامه آزاددر تداول مردمان استان قزوین بعد از زمان مدیدی که منتظر بودند شر شخصی و یا کاری تمام شود و این اتفاق می افتد می گویند خرس ترکید و مثلا اقساط منزل تمام شد .
یاقلی فتیرواژهنامه آزادنوعی خمیر که با ترکیب آرد تفت داده همراه با زردچوبه و روغن زیتون و افزودن یک تخم مرغ در پایان کار ،درست می کننند. برای رفع ضرب دیدگی یا پانسمان، پس از جا اند
دماوندواژهنامه آزاددماوند:کوه ابرین نفس یا نفس ابری، کوهی که ابر از نفس او بر می آید. دماوند ، از ترکیب سه واژه ی« دم » به معنای نفس ، « آ aw» یا« آو av » به معنای ابر، و « وند »
داغمه چیواژهنامه آزادنام خانوادگی بسیاری از افراد در منطقۀ بندپی شرقی شهرستان بابل است. برخی معتقدند که معنی آن کوه کن است (داغ در زبان ترکی به معنای کوه است).
بایوهواژهنامه آزاد۱- از آنجا که منشأ کلمه زبان کردی و یک واژۀ ترکیبی محلی کردی است، لذا چنین (بایه وه) نوشته میشود. [با + ی + ه + وه] که هرکدام آوا و اشاره و معنی خاصی داشته و در
انضباط اجتماعیواژهنامه آزادنظم دراجتماع یعنی درمردم. نظم اجتماعی مبین توقع های اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنت ها، گرایش های سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند دا