خراطیواژهنامه آزادمعنی این واژه درلغت نامه ها اشتغال به چوب تراشی است. خؤاطی در گویش لکی و غِراطی در گویش لری به معنی گردی، مدور و هرچیز دایره ای است. به نظر می رسد با توجه به مع
پچواژهنامه آزادپِچْ:(pech) در گویش گنابادی یعنی مشکل ، دردسر ، مشکل تراشی ، سخت تر کردن کار || پَچَ:(pacha) در گویش گنابادی یعنی ساق پا
لاکه تاشونواژهنامه آزادنام روستای در استان گیلان- شهرستان تالش -بخش اسالم-دهستان خرجگیل .در مسیر کوهنوردی اسالم به خلخال. این روستا به دره بهشت معروف است.معنی این روستا (محل تراشیدن ل
دل دلواژهنامه آزاددِلْ دِلْ:(deldel) در گویش گنابادی یعنی تعلل کردن ، درنگ کردن ، سستی ، تاخیر ، عذر آوردن ، بهانه تراشی برای انجام ندادن