خورشیدواژهنامه آزاددر پهلوی «خورشیت» بوده است. این واژه از دو پارۀ خور+ شید ساخته شده است. خور نام دیگر آفتاب یا مهر است. «شید» نیز که ویژگی خور است، به معنی رخشان و تابنده است. ل
فاکتورواژهنامه آزادسیاهه (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تاوَند، تایوَند. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". آن هَموَندِ (عضوِ) کُنِشِ تایش (عملِ ضرب) است. برای نمونه
سیستابواژهنامه آزاد(کرمانی؛ بافق) بافندۀ طناب از الیاف درخت خرما؛ واژۀ مرکب از سیس، به معنی الیاف درخت خرما، و تاب، به معنی بافنده، تابنده، ریسمان باف.