ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
برمزیارواژهنامه آزاد(لری) سهم یا چیزی که مربوط به من است، متعلق به یار یا دوست است؛ درواقع بر و م هر کدام یک حرف لری اند و ز همان از است و معنی لری آن این است:«بر م ز یار است»، یعن
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
ژاماسبواژهنامه آزادژاماسب واژه پارسی از نام جاماسب تازی است و به این شوند (:دلیل) که تازیان وات "ژ" را نداشتند در گفته خود دگرگونی وات آشکار میکردند
راکتواژهنامه آزادواژه "تَرْکِه" که به معنی ابزاری برای تازیانه و شلاق هست، برابرنهاده ای مناسب برای "راکت" است. چنان که بازیکن تنیس هم در هنگام بازی، با استفاده از راکت، دارد تا
equivalent resistorواژهنامه آزادویسۀ هم ارز. (زبانزدِ دانشی). با واژه های تازی، «مقاومتِ معادل» نیز گفته می شود.