ترسیدنواژهنامه آزاد(جیرفت) تُرسیدَن (torseedan)؛ با کارد چیزی را خُرد و ریز کردن. مثال: «سبزی را بتُرس».
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا
ترسیدنواژهنامه آزاد(جیرفت) تُرسیدَن (torseedan)؛ با کارد چیزی را خُرد و ریز کردن. مثال: «سبزی را بتُرس».
ترمبیدن/ ترمیدنواژهنامه آزادحالتی است در خشم یا عصبانیت. وقتی فرد از خشم و ناراحتی چهره اش در هم می رود و گوشه ای کز می کند و زانوی غم به بغل می گیرد و سخن نمی گوید، این حالت را ترمبیدن یا