ترتو(tertou)واژهنامه آزاددر گویش محلی روستای فراشاه یزد هرگاه نان پوسیده و کبک بزند به ان ترتو می گویند.
جلیکانواژهنامه آزادجلیکان نام روستایی پرآوازه در مازندران شهرستان نور بخش چمستان می باشد که در زبان محلی مازنی بصورت (( جَلی کن ، jalikn )) تلفظ میشود به معنی (( مکان زندگی مردمان
چاقالواژهنامه آزادسِفید/تُپُل/خوشگِل/تَرسو/بی عُرضه/ناچیز/بی اَهَمیَّت. به معنای بی خاصیّت ، بدون کاربرد
پخمواژهنامه آزاد(گنابادی) پِخْمَ؛ ترسو، کسی که از سایۀ خودش هم می ترسد و اگر او را پِخْ کنند ممکن است غش کند. ِ