ترسواژهنامه آزاد(گنابادی) تُرُسْ؛ خاک سفت؛ نوعی از خاک که چون سنگ سفت است و نه سنگ است و نه خاک و با آن نمی توان گل درست کرد.
ترسیدنواژهنامه آزاد(جیرفت) تُرسیدَن (torseedan)؛ با کارد چیزی را خُرد و ریز کردن. مثال: «سبزی را بتُرس».