تراریختهواژهنامه آزادموجودی که از انتقال ماده ژنتیکی یک موجود زنده به یک موجود زنده دیگر بوجود آمده باشد.
تبدیلواژهنامه آزادتَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردا
تاپشواژهنامه آزادتاپش:(تالشی) از مصدر تاپیدن، انفجار ، به شدت ترکیدن ، به یکباره از درون خارج شدن تاپش:انفجار، به یکباره ترکیدن از درون ( تالشی)
خراطیواژهنامه آزادمعنی این واژه درلغت نامه ها اشتغال به چوب تراشی است. خؤاطی در گویش لکی و غِراطی در گویش لری به معنی گردی، مدور و هرچیز دایره ای است. به نظر می رسد با توجه به مع
پچواژهنامه آزادپِچْ:(pech) در گویش گنابادی یعنی مشکل ، دردسر ، مشکل تراشی ، سخت تر کردن کار || پَچَ:(pacha) در گویش گنابادی یعنی ساق پا
لاکه تاشونواژهنامه آزادنام روستای در استان گیلان- شهرستان تالش -بخش اسالم-دهستان خرجگیل .در مسیر کوهنوردی اسالم به خلخال. این روستا به دره بهشت معروف است.معنی این روستا (محل تراشیدن ل