تراریختهواژهنامه آزادموجودی که از انتقال ماده ژنتیکی یک موجود زنده به یک موجود زنده دیگر بوجود آمده باشد.
ترامونواژهنامه آزادتَرامون به معنی قطر (قطر دایره) ترا واژه قدیمی به معنی از اینجا تا آنجا - از این سو تا آن سو مون به معنی اندازه هر دو پهلوی (پارسی میانه)
ترامونواژهنامه آزادتَرامون به معنی قطر (قطر دایره) ترا واژه قدیمی به معنی از اینجا تا آنجا - از این سو تا آن سو مون به معنی اندازه هر دو پهلوی (پارسی میانه)
تبدیلواژهنامه آزادتَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردا
ترابریواژهنامه آزادحمل و نقل؛ به آن سو بردن:مرکب از دو بخش ترا به معنی آنسو و فراسو، و بری از فعل بردن. حمل و نقل انسان و حیوان و کالا از جایی به جای دیگر.