آیداواژهنامه آزادهدیه و تحفه؛ نور مهتاب که پس از باران، در قطرات باران مانده روی زمین بازتاب دارد. کنایه از زن زیباروی. ماه وش-ماه روشن
ضربدریواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تایَنی، تایه ای. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". برای نمونه، "چهار پیچِ چرخ را ضربدری ببندیم" به پارسی می شود "چ
ضربدرواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تایَن، تایه. نامِ ابزار انگارش (ریاضی)، از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن".