34 مدخل
(اسم) جمع تجربه.
یک نوع سنگ در زبان کردی
disopenness
آروین.
تجربه کردن - باتجربه
تارعنکبوت کِلَش:تار عنکبوت. تاربست، تنیده عنکبوت. کارتونک. تنسته.
تجربه کارها یا وضعیت های جدید .
تجربه گرایی