لانتانواژهنامه آزاد(لان تان) | LanTan مذاکره کنندۀ قهار، فروشندۀ باهوش، کسی که در امور خریدوفروش بی نظیر است. در ایران باستان:سرگروه فروشندگان را در بازارهای بین المللی و بزرگ "لا
اسکستانواژهنامه آزاداس کس تانaskestan پستی یا احاطه شده توسط کوهها.یا سنکستان جای که سنگ زیاد دارد روستا زیبایی ست در 20کلومتری هروآباد خلخال بخش شاهرود که اولین روستای ست که زبان
پاید(payad)واژهنامه آزادپابرجا ماندن , پایدار ماندن,مثال (تردید و دودلی تان دیری نمی پاید) حراست کردن , زیر نظر داشتن, مثال (چوپان درحال پایدن گوسفندان بود که گرگ به گله حمله کرد )زیرن