تبدیلواژهنامه آزادتَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردا
سبلانواژهنامه آزادسبلان:سر آشیانه برف(تالشی یا آذری باستان). سبلان ترکیبی از سه واژه است که «سه» مخفف سر، «وه» یا «وا» یا «ور» به معنی برف که در کردی «فر» گفته می شود و «لان» به
میعاناتواژهنامه آزاداصطلاحاً مایعات حاصل از تبدیل گاز به مایع، مانند آبی که از سرد شدن بخار به دست می آید.
بلوردواژهنامه آزادبَلوَرد:نام شهری جدید (سال 1393 به شهر تبدیل شد و پیش از این روستا بوده) در 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان سیرجان از توابع استان کرمان است. معنی آن به تپه گل سرخ
سیتراواژهنامه آزادنام یک نوع از ماهی ازون برون (ماهی خاویار) است از دیر باز این گونه ماهی خاویاری در شهرستان نوشهر تخم ریزی میکرده و مختص به ابهای پر عمق این منطقه میباشد. با وج
کولاژواژهنامه آزادهنر ترکیب رنگها چسبانهکاری[۱] یا کلاژ (به فرانسوی:Collage) روشی در تولید آثار تجسمی است که در آن مصالح و مواد مختلف (چون کاغذهای رنگی، مقوا، پارچه، ریسمان، بر