تبلتواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) پَلمَک. گونه ای رایانۀ کوچک که در کف دست (به انگلیسی palm) جا می شود. «پلمه» واژه ای پارسی است که در دهخدا نیز آمده است. رایانه لوحی که
تبعاواژهنامه آزاد[ ت َ ب َ عَن ْ ] (ع ق ) بالتبع. (فرهنگ نظام ). || تبع تبعاً؛ پیرو و تابع بودن . (فرهنگ نظام ).
تبناواژهنامه آزاد(در عربی) بمعنی نی ؛ ترکیبی از تب+نا تب با ریشه و تلفظی از طبل یا طرب و نا از ریشه نای و حنجره و در کل به معنی صدای خوش و یا فرد خوش صدا
تبناواژهنامه آزاد(در عربی) بمعنی نی ؛ ترکیبی از تب+نا تب با ریشه و تلفظی از طبل یا طرب و نا از ریشه نای و حنجره و در کل به معنی صدای خوش و یا فرد خوش صدا
تبریزواژهنامه آزادتبریز یا «توریز»، در لغت به معنای ریخته شده از «تب و لرز» یا «تولرز» (با زبر «ت» و سکون «و»)، و لرزش زمین یا زلزله است. و چنان آمده است که بارها در درازنای تاری