تاشواژهنامه آزادتاش معنای تیک یا همان علامت را نیز میدهد مثل تیک زدن جواب درست یا تاش زدن در حقیقت شکل تیک هم دقیقا مثل منقار است
تاس بقچهواژهنامه آزادوسایل همراه مثل کوله بار - وسایلی که داخل پارچه ای محکم می بندند و به سفر و دنبال کار می روند.
تاشواژهنامه آزادتاش معنای تیک یا همان علامت را نیز میدهد مثل تیک زدن جواب درست یا تاش زدن در حقیقت شکل تیک هم دقیقا مثل منقار است
یخنیواژهنامه آزادyakhni:dokd:یخنی خورشتی بسیار خوشمزه با گوشت گوسفند(ران سرسینه یا راسته با استخوان) مخصوص مراسم عروسیها / مهمانیها / جشنها / برخی عذا داریهای افراد متمول و میان
شکر سیاهواژهنامه آزادکشت نیشکر هر ساله از اردیبهشت ماه آغاز شده و بعد از گذشت ۸ماه در اوایل دی برداشت می شودوبرای اینکه ماحصل دست رنج کشاورزان به بازار عرضه شود پس از تمیز کردن نیشک
تپانچهواژهنامه آزادتپان در زبان ترکی به معنی تکه چوبی است کت و کلفت که روی زمین بعد از شخم زدن می گرداندند تا کلوخ ها شکسته شده و سطح زمین صاف شود. در حال حاضر به بخش زیرین چهارچو