تاریخ بلعمیواژهنامه آزادیک کتاب تاریخی که قدیمی ها ان را نوشته اند این کتاب داستان هایی از نوح و طوفان نوح و پسرانش است
تاریزواژهنامه آزادبمعنی ثابت گردانیدن . استوار کردن محکم کردن . تاریز نام منطقه ای است در میان راه قشلاق و ییلاق طایفه عنا در میانه کوه عنا از بخش مرکزی شهرستان باشت بابویی مردما
allohistoryواژهنامه آزادتاریخ جایگزین، شاخه ای از علم تاریخ و ادبیات که بدنۀ آن با تغییر رخدادی در تاریخ گذشتگان آغاز شده و در کلّ داستان به این سوال پاسخ داده می شود که "اگر این اتفاق
درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
بوار کردنواژهنامه آزاداین عبارت کنایی در تاریخ جهانگشای جوینی به معنی کشتن است.باید از بور باشد که واژه ای در قران کریم است به معنای تباه مثلا قوما بورا یعنی قومی تباه شده .
پری پیش تاریواژهنامه آزادزمان پیش از نگارش تاریخ، روزگار پیشا تاریخی، پیش از پیشینه تاریخی ، پیش از پیشینه تاریک ، پیشا تاریخ= prehistory