تاشواژهنامه آزادتاش معنای تیک یا همان علامت را نیز میدهد مثل تیک زدن جواب درست یا تاش زدن در حقیقت شکل تیک هم دقیقا مثل منقار است
تاس بقچهواژهنامه آزادوسایل همراه مثل کوله بار - وسایلی که داخل پارچه ای محکم می بندند و به سفر و دنبال کار می روند.
هشتگواژهنامه آزادhashtag، در فضای مجازی، به کلمه یا گروهی از کاراکترها گفته می شود که با علامت # نشانه گذاری یا برچسب گذاری شوند. هشتگ در شبکه های اجتماعی مجازی خلاصه سازی پیام
علی آباد ساداتواژهنامه آزادعلی آباد سادات بعد از مشخصات جغرافیایی که در لغت نامۀ دهخدا برایش ذکر گردیده، چنان که مشهور است، آقای آسید علی مازندرانی در اواخر دورۀ زندیه و اوایل دورۀ قاجار
اوراخشیهواژهنامه آزادطبق اوستا پسر ثریت ، ثریته ، اثرط یا سریتا و برادر گرشاسب که به دست هیتاسب زرین تاج کشته شد و گرشاسب به کین او برخاست و هیتاسب و برادرانش را پس از نبردی کشت که
چغوچغوواژهنامه آزاد(لاری؛ کوشکنار) چکاوک؛ پرنده ای است کوچک که تاجی بر سر دارد، زیرک و باهوش است، روی زمین زىر بوته ها لانه می سازد و هر بار پنج تخم می گذارد. چغوچغو درفصل بهار صب
آرسامواژهنامه آزادنیرومند. کسی که دارای نیروی خرس باشد. ارسام ناقه راندن او را تا نشان پای بر زمین گذارد. (این جمله در فرهنگ فارسی به فارسی امده بود چنین به نظر می رسد به معنی ش