تاوریژواژهنامه آزادنام قدیم تبریز البته این نام متعلق به شهر نبوده بلکه مختص قلعه ای بوده که در مکان فعلی شهر تبریز قرار داشته . مطابق اسنادی که از ترجمه ی کتایب آشوری بدست آمده ا
توریهواژهنامه آزادتوریه:کتمان حقیقت. امتناع از بیان کل حقیقت. بر همین مبنا در دادگاه های انگلستان نوعاً سوگند خوردن را اینگونه بیان می کنند: I swear to God that I will tell the
دیدمانواژهنامه آزاددیدمان به معنی تئوری (Theory) مانند دانش دیدمانی یا دانش تئوریک؛ یا دیدمان انفجار بزرگ؛ دیدمان سرعت نور؛ دیدمان نسبیت انشتاین، دیدمان قوه جاذبه نیوتن .
ژىواژهنامه آزادانرژی های جابجا شونده در بدن بر پایه ی تئوری طب سوزنی و انرژی درمانی. قدرت پویایى زندگى و حیات و آفرینش. در چین به آن Qi یا Chi و در ژاپن به آن Ki گفته میشود. ژ
سیاست پردازواژهنامه آزادکسی که سیاست را برای اهداف مشخصی پردازش و مهندسی می کند. مهندس سیاست سازنده ساختار تئوریک سیاست برسی کننده ساختار هندسی سیات
پراتیکواژهنامه آزاددر تعریف فلسفی پراتیک، اینگونه گفته شده است:"پراتیک یعنی مداخله انسان در واقعیت در تمام حیطه های جامعه بشری و طبیعت. تمام درگیریهای انسان با واقعیت، پراتیک است.