تاسیانواژهنامه آزاد[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلا
قلعه تاسیانواژهنامه آزادتاسیان قومی بودند در یکی از روستاهای سردشت که الآن هم وجود دارد و اسم آن قلعه تاسیان است.
سوریانسواژهنامه آزادسورویانس عبارت از مجموعه عملیاتى از قبیل بازرسی، بررسی، نمونهبرداری، اندازهگیری، آزمایش و یا نظایر آن است که توسط بازرس مستقل به منظور تعیین کمیت، کیفیت و یا