بی بی گلواژهنامه آزاددختر عمه، بی بی:عمه بی بی گل:دختر عمه در زبان آذری به عمه بی بی میگویند در گویش های منطقه مرکزی ایران به مادر بزرگ پدری و زنی که از بستگان نزدیک پدری باشند و سن
بی مسئولیتواژهنامه آزادانجام ندادن یا درست انجام ندادن کارها از سوی فرد برای انجام مطلوب همۀ فعالیت هایی که بر عهدۀ او گذاشته شده است،
بی شائبهواژهنامه آزادبدون مخلوط کردن کار ها بدون عیبگیری در کار بیدریغ مثلا گفته شود از کمک های بی شائبه شما متشکرم
داسدارانواژهنامه آزادنام یکی از باغات شهر خرم دره واقع در جاده سوکهریز که از جمله باغات باصفا و دیدنی این شهر است.
آرتاواژهنامه آزادپاک، نام پهلوان ایرانی معنای پاک - مقدس - قدیسه. مقدس ، پاک ، باصفا در اوستا به معنی مقدس آمده است.
نگارخاتونواژهنامه آزادنام دو دختر بنام نگار و خاتون؛ در زمان قدیم یکی از درجه داران حکومتی اسم روستا را بنام این دو نفر نام گذاری کرده (نگارخاتون از روستاهای شهرستان فامنین استان همد