برونواژهنامه آزادبیرون بُروْن:(borwn) در گویش گنابادی یعنی دشت پر خار ، جایی که زیاد خار در آنجا میروید و مستعد رویش خار است. نام یکی از روستاهای گناباد
برون یابی روندواژهنامه آزادگویا "برون یابی" معنا را نمیرساند و بلکه موهم خلاف مقصود یا دچار دیریابی است. باید گفت:"بیرون زد روند" یا مثلن "گسترش روند" یا "روندزا" و "روندرو" (البته در ساخ
برون سپاریواژهنامه آزادبخشی از فعالیت های یک شرکت به بیرون سپرده شود و درحقیقت خود شرکت از فرایند خارج شود و کارها توسط شخص ثالث انجام شود.
وهرزواژهنامه آزادبسیار خسته ، بسیار کُند و آهسته نیکو آفریده شده وِهرِز (یا: وِهْریز ) یکی از سرداران انوشیروان است که در تیراندازی بغایت چیره دست بود. یک اسپهبد ایرانی اهل د
سیتراواژهنامه آزادنام یک نوع از ماهی ازون برون (ماهی خاویار) است از دیر باز این گونه ماهی خاویاری در شهرستان نوشهر تخم ریزی میکرده و مختص به ابهای پر عمق این منطقه میباشد. با وج
کاهیدانواژهنامه آزادﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﻛﺎﻫﻴﺪاﻥ ﻳﺎ ﻛﺎﻳﺪﻭﻥ ﺩﺭ ﺩﻫﺴﺘﺎﻥ ﻫﻠﻴﺴﺎﺩ ﺑﺨﺶ ﻣﻴﺎﻧﻜﻮﻩ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ اﺭﺩﻝ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﻫﻴﺪاﻥ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﺯ ﻛﺎﻳﺪ ﻳﺎ ﻛﺎﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺩﺭ اﺻﻂﻼ
تقسیمواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) بخش. یکی از چهار کنش بنیادین شمارش (چهار عمل اصلی حساب) است که در آن شماره ای را بر شمارۀ دیگر می بخشند (بخش می کنند). "تقسیم
مزرجواژهنامه آزادبنا بر تحقیقات انجام شده، نام سکونتگاه مِزِرج در ابتدا مِزَرگ (MEZARG) بوده که از دو واژۀ مِز (MEZ) و اَرگ (ARG) تشکیل شده است. مِز واژه ای اوستایی (پارسی کهن)