مانیفستواژهنامه آزادسندی است که یک حزب سیاسی منتشر میکند در این سند برنامه ها و هدفهایی را که پس از در دست گرفتن قدرت باید دنبال کند مشخص میکند (قانون) بیانیه مانیفیست ،مانیفست ،با
موقعیت شناسیواژهنامه آزادبه معنای تشخیص وقت بیان بوقت چیزی را اجرا کردن بهترین کار را در بهترین موقع انجام دادن بهترین استفاده از وقت در رسیدن به هدف
خالطورواژهنامه آزاددر رپ فارسی به خواننده ای گفته می شود که معمولاً آوازهایش بسیار بی معنی و پوچ است، برخلاف خوانندۀ رپ زیرزمینی که سعی دارد مشکلات جامعه را در قالب موسیقی بیان کن
فراوردواژهنامه آزادفَراوَرد:حاصل و نتیجه، محصول. این واژه بن مضارع فراوردن است، به معنی تولید کردن. البته امروزه واژه "فراورده" (و نه فراورد) در فارسی ایران به معنی خاص محصول به و
آمایشواژهنامه آزادآمای یعنی آراینده و آمایش اسم مصدر آمای، به معنی هنر یا فن جای دادن با نظم و ترتیب و همراه با آینده نگری انسانها، فعالیتها، زیر ساختها و وسایل ارتباطی در خدمت ا