الاغواژهنامه آزادامروزه این واژه معادل خر (حیوان بارکش) است. مجازاً به آدم نفهم و کودن و بی شعور هم اطلاق می شود. الاغ در قدیم به اسب چاپار گفته می شد و به پیک و قاصد هم الاغ می
وزمهواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) (Vazmeh) کامیون، بارکش. واژه اى کهن به چم گارى هاى بزرگ بارى، که در این زمانه مى توان به جاى کامیون از آن بهره برد. از این دست مى توان د
مرائیهواژهنامه آزادمتشبّه مبطل به زهّاد،جماعتى باشند که از براى قبول خلق ترک زینت دنیا کنند و خاطر از جمع اسباب دنیوى باز گیرند و بدان طلب تحصیل جاه کنند درمیان مردم.و ممکن بود که
واواواژهنامه آزادواوا سخنی است که از روی تعجب و برای تحسین عملی یا کاری بر زبان می آید. در زبان عامیانه، معادل بارک الله، دمت گرم، ایوالله.