بردواژهنامه آزادbard - سنگ . قلوه سنگ بر وزن فرد/سنگ/سنگ سفت/سنگ کف رودخانه در گویش بختیاری به معنی سنگ می باشد سنگ (کردی). (لری) [bard] سَنگ.
کایت بردواژهنامه آزادوسیله ای ورزشی که با استفاده از انرژی باد روی آب حرکت می کند. اجزای تشکیل دهنده:بالی شبیه پاراگلایدر_ تختۀ موج سواری_ طناب های بلند.
لمبواژهنامه آزاد(لُمب) لهیب آتش، شعله لُمْبَ:(lomba) در گویش گنابادی یعنی کُلُفت ، بد اندازه و بزرگ ، چاق ، نامتعارف
بردشاهواژهنامه آزاداز دو کلمه برد و شه گرفته شده در زبان بختیاری به معنی سنگ سیاه، خوانین بختیاری پس از اختلاف در اراضی جمالو قدیم به همراه اهالی بومی منطقه جایی مطروکه را (حدود ا
وردآوردواژهنامه آزادآورد و بُرد - جابجایی- ترابری -حمل و نقل- نقل و انتقال-نام منطقه ای در نزدیکی تهران و کرج
بردینواژهنامه آزادبه زبان لری یعنی مثل برد(سنگ) - به معنی محکم و استوار (لری بختیاری) برد به معنای سنگ، و بردین به معنی سخت و مقاوم (مانند سنگ).