گنه بوواژهنامه آزادنوعی گیاه است که ازدانه وصمغ آن در درمان دستگاه گوارش استفاده میگردد. نام دیگر آن جنت بو می باشد (در اصل جنت بو صادق بوده است).
بوسجینواژهنامه آزاداز دو کلمه بو که مخفف شده ابو به معنی پدر می باشد و کلمه سجین که به معنی زندان است, گرفته شده است. نام روستایی است در 30 کیلومتری شهرستان اردبیل مرکز استان اردب
ثیبوبهواژهنامه آزاد[ ث َی ْ بو بَ ة ] (ع مص) (اصطلاح فقهی، اصطلاح حقوقی) حالت زنی که شوی دیده و اکنون بی شوی است ، به طلاق یا مرگ شوی . بیوگی . عوانی . بی فریادرسی . مقابل دوشیزگی
بکشواژهنامه آزاد(بو- کو- ش) خاموش کن بِکَشْ:(bekash) در [[گویش گنابادی]] یعنی کاری ، اهل کار ، معتاد ، مفنگی ، جاکش ، قواد ، به سرعت || بِکِشْ:(bekesh) در [[گویش گنابادی]] یعنی
گنه بوواژهنامه آزادنوعی گیاه است که ازدانه وصمغ آن در درمان دستگاه گوارش استفاده میگردد. نام دیگر آن جنت بو می باشد (در اصل جنت بو صادق بوده است).