بغیواژهنامه آزادتجاوز از حدودالله ، بی عدالتی ، بی انصافی ، زیاده خواهی ، به حقّ خود قانع نبودن ، قانون شکنی ، بی حرمتی به احکام الله
سفیداب پنبه روواژهنامه آزادپودری سفیدرنگ که از قدیم در عطاری ها عرضه می شود و ضد آفتاب قوی، ضد بوی بدن قوی، ضد عرق و ضد جوش و لک است.
خزوکواژهنامه آزاد(شیرازی) خَزوک؛ سوسک. || کَدو: خَزوک سرخرنگ حمام. (در شیراز، کدوی خوردنی را کودو تلفظ می کنند.) || خَزوک چسو: سوسک سیاهی است که از خود بوی بدی منتشر می کند. ||
بنگروواژهنامه آزاد(به فتح اول و سوم) درختچه ای است با گلهایی شبیه سنبل و بوی نسبتاً تند و زننده: از بید بدتر بنگرو: کنایه از چیزی یا وضعیتی که از بد دیگری بدتر باشد.