باژوواژهنامه آزادسخن و کلام، زمزمه؛ به طور خاص به دعاهای کوتاهی که زرتشتیان می خوانندگویند. سخن و کلام، زمزمه؛ به طور خاص به دعاهای کوتاهی که زرتشتیان می خوانندگویند.
گنه بوواژهنامه آزادنوعی گیاه است که ازدانه وصمغ آن در درمان دستگاه گوارش استفاده میگردد. نام دیگر آن جنت بو می باشد (در اصل جنت بو صادق بوده است).
بکشواژهنامه آزاد(بو- کو- ش) خاموش کن بِکَشْ:(bekash) در [[گویش گنابادی]] یعنی کاری ، اهل کار ، معتاد ، مفنگی ، جاکش ، قواد ، به سرعت || بِکِشْ:(bekesh) در [[گویش گنابادی]] یعنی
گنه بوواژهنامه آزادنوعی گیاه است که ازدانه وصمغ آن در درمان دستگاه گوارش استفاده میگردد. نام دیگر آن جنت بو می باشد (در اصل جنت بو صادق بوده است).
ثیبوبهواژهنامه آزاد[ ث َی ْ بو بَ ة ] (ع مص) (اصطلاح فقهی، اصطلاح حقوقی) حالت زنی که شوی دیده و اکنون بی شوی است ، به طلاق یا مرگ شوی . بیوگی . عوانی . بی فریادرسی . مقابل دوشیزگی