وهرزواژهنامه آزادبسیار خسته ، بسیار کُند و آهسته نیکو آفریده شده وِهرِز (یا: وِهْریز ) یکی از سرداران انوشیروان است که در تیراندازی بغایت چیره دست بود. یک اسپهبد ایرانی اهل د
آهوواژهنامه آزادآهو به معنی رم یا آهورمیدگی نیز آمده است (رک. نسخۀ خطی برهان جامع از میرزا محمد کریم تبریزی). || شاهد مثال از فردوسی: به آهو ز باره فتاد و بمرد / بدید از کیان
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد
آمادایواژهنامه آزاداز شهرهای کهن ایران است و نخستین بار به نام اَمَدانه یا آمادی در کتیبهٔ تیگلت پیلسر یکم، پادشاه آشور (۱۱۰۰ پیش از میلاد) آمده است. این شهر پایتخت پادشاهان ماد
بصامواژهنامه آزادبَصّام (معرّب، اِ)؛ نام طایفه ای که در ایران (بیشتر کرمانشاه، تهران و قم)، عراق و برخی کشورهای عربی پراکنده اند و اصالتاً عرب و از سادات باقری اند. (در ایران، ب