بولسنیواژهنامه آزادطایفه منجزی دارای 9تیره است یکی از این تیره ها ،بولسنی یا بلسنی است که در زبان فارسی به ابوالحسنی مشهور است
بولهواژهنامه آزاددختر خاله یا پسر خاله (افغانی) [بُ لَ ] (اِ) پسر خاله، دختر خاله. این واژه در میان هزاره ها کاربرد دارد.
بولسنیواژهنامه آزادطایفه منجزی دارای 9تیره است یکی از این تیره ها ،بولسنی یا بلسنی است که در زبان فارسی به ابوالحسنی مشهور است
استبراءواژهنامه آزاداستبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.
چرواژهنامه آزادچُر= سردرگم، نخ، طناب و ... که در هم مغشوش شده و دو سر آن ناپیدا باشد. بول، ادرار (اراکی) چُر؛ ادرار.