بورسیهواژهنامه آزادباموختانه (باآموختانه)، باپژوهانه. "غیر بورسیه" به پارسی می شود "بی آموختانه" یا "بی پژوهانه" بسته به تراز دانشجو.
بیرواژهنامه آزادتپه و کوه بیر یعنی حافظه خاطره نوشته مکتوب دبیر کسی که این حافظه را بازگو میکند کسی که نوشته ها را میگوید و بازگو میکند و یاد میدهد دبیره یعنی نوشتار واحد پول ک
سریراسواژهنامه آزادسَریراس به معنی زیبای بر تخت نشسته ی پارس که از صفات پادشاها زمان هخامنشی است. تلفظ صحیح:Sariras. سریر:به معنی اریکه، اورنگ و تخت پادشاهی است. سریرا (سریر+ا):"
برنامه ریزی شهریواژهنامه آزاداتخاذ تدابیر منطقی و مناسب با استفاده از یک سلسله روش های علمی در جهت پیش بینی نیازهای شهری و هدایت توسعه شهر و بالا بردن استانداردهایزندگی شهروندان درشهرها بر
کرغندواژهنامه آزادکُرغُند (korghond)؛ بر اساس یک سند قدیمی مربوط به سال 1188 هجری قمری نام این دهستان بصورت «کرغنج» آمده است و مشخص می شود که نام اولیۀ کرغند «کرغنج» بوده که بعده
عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته